-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 بهمنماه سال 1385 20:28
پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست ..... هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر یک پازل دل جدید براش ساختی هنر کردی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 بهمنماه سال 1385 20:27
نکنه نامردی اشک هاتو ببینه و بهت بخنده ... گفتم اگه بارون نیومد چی؟؟ گفتی اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره ... گفتم یه خواهش دارم ؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نزار ... گفتی به چَشم ... حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره ... و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خندی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 بهمنماه سال 1385 20:25
دوستت دارم ........................... پشت پلکام عکس عشق تو رو من نقاشی کردم تا بهت بگم چقدر دوستت دارم عکس عشقت از سحر تا وقت خواب همراه منه تا بهت بگم چقدر دوستت دارم عکس عشقت وقت خوابم همش همراه منه تا بهت بگم چقدر دوستت دارم خنده هایی که در چهره منه خنده عشق تو مهربون تا بهت بگم چقدر دوستت دارم توی وقت تنهایی وقتی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1385 10:11
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد وسعت تنهاییم را حس نکرد درمیان خندهای تلخ من گریه ی پنهانیم راحس نکرد درهجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم را حس نکرد آن که با آغاز من مانوس بود لحظه پایانیم را حس نکرد ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 بهمنماه سال 1385 18:17
یک شب میون بارون غرورم شکستم کاشکی بهت میگفتم چقدر تو رو میخواستم میخوام بازم بخوانم تو بارون از نگاهت با اینکه خیلی خستم بگذرم از گناهت آخه تو عزیز قصه هامی آخه تو شعر روی لبامی آخه جون تو بسته به جونم اگه بری دیگه نمیتونم آخه اسم تورو که میارم میشی همه ی دارو ندارم از چی میترسی تو مهربونم من که رو عشق تو موندگارم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 بهمنماه سال 1385 18:06
نه گناه کاریم نه بی تقصیریم منو تو بازیچه تقدیریم هر دو در بیراهه ی بی رحم عشق با دلو احساس خود درگیریم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 دیماه سال 1385 11:35
عشق یعنی: بی تو هرگز .... پس بمان تا سحر از عاشقی با او بخوان عشق یعنی: هرچه داری نیم کن از برایش قلب خود تقدیم کن
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 دیماه سال 1385 16:59
دیشب تو فکرت بودم که یه قطره اشک از چشمام جاری شد........ از اشک پرسیدم چرا اومدی؟؟ گفت آخه تو چشمات کسی هست که دیگه اونجا جای من نیست
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 دیماه سال 1385 16:31
سرمایه های هر دلی ، حرفهائیه که واسه گفتن داره
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 دیماه سال 1385 16:31
یک نفر ..... یک جایی..... تمام رویاهاش لبخند توست و زمانی که به تو فکرمیکنه احساس میکنه که زندگی واقعا با ارزشه پس هرگاه احساس تنهایی کردی این حقیقت رو بهخاطر داشته باش یک نفر ..... یک جایی..... در حال فکر کردن به توست
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 18:28
کاش رویا هایمان روزی حقیقت می شدند تنگنای سینه ها دشت محبت می شدند سادگی مهر و صفا قانون انسان بودن است کاش قانونهایمان یک دم رعایت می شدند اشکهای همدلی از روی مکر است و فریب کاش روزی چشم هایمان با صداقت می شدند گاهی از غم می شود ویران دلم کاشکی دلها همه مردانه قسمت میشدند
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 18:27
من دلم تنگ کسی است که به دلتنگی من می خندد . باور عشق برایش سخت است .ای خدا باز به یاری نسیم سحر می شود ایا، دل به نازک دل من بربندد ؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 13:09
نمی بخشمت .... بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی .... بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی .... نمی بخشمت .... بخاطر دلی که برایم شکستی .... .. بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی ..... نمی بخشمت .... بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی ..... بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی .... و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 دیماه سال 1385 11:43
خدایی که صاحب دنیا و اخرتی رحم کن به کسی که نه دنیایی دارد و نه اخرتی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 دیماه سال 1385 11:39
مثل یک پرنده کوچک بر بال نسیم سوار شویم و پرواز به انتها.......... همیشه آغاز کردن سخت است و پایان یافتن دلگیر سرک بکشم به هوای پاک زندگی و لابلای شاخ و برگهایش چه شیرین است شهد زندگی ولی به کام من بسی تلخ است
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 دیماه سال 1385 11:38
مثل یک پرنده کوچک بر بال نسیم سوار شویم و پرواز به انتها.......... همیشه آغاز کردن سخت است و پایان یافتن دلگیر سرک بکشم به هوای پاک زندگی و لابلای شاخ و برگهایش چه شیرین است شهد زندگی ولی به کام من بسی تلخ است
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 دیماه سال 1385 19:20
اگر از چشمهایت پرسیدند بگو ندیدمش .. اگر از گوشهایت پرسیدند بگو ندیدمش .. اگر دستهایت لرزیدند بگو به خاطر سردی هواست .. اگر پاهایت سست شدند بگو به خاطر ضعف است .. ولی اگر دلت لرزید دست کم با خودت رو راست باش و نگو که دوستش نداری
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 دیماه سال 1385 19:29
به تو به کوه قسم دادم که شاهد تنهایی ام باشد.به تو به باران قسم دادم که رقیب اشکهایم باشد. به تو به باد قسم دادم که مرا به دیار عاشقان برد.. به تو قسم می دهم که هیچ گاه مرا ترک نکنی.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 21:35
زمان طولانی میشه واسه اونایی که غصه دارن . کوتاه میشه واسه اونایی که شادن . دیر میگذره برای اونایی که منتظرن . زود میگذره برای اونایی که عجله دارن. اما ...... اما ابدی میشه برای اونایی که عاشقن
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 21:33
شعرست و عشق اینجاست، تنهاست قلب عاشق من یک غزل سرودم اینجاست قلب عاشق اینجا میان غربت ،باران مرا نخوانده اما ز اشک پنهان، دریاست قلب عاشق تیره است و تار اینجا، من با همه غریبم اما بدان غریبه، دنیاست قلب عاشق حرفی نگفتم از عشق، یادی نکردم از درد اما همیشه با اشک، رسواست قلب عاشق من گریه کردم آن شب، ای کاش دیده بودی از...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 21:32
بخار دهنم روی شیشه ، تو زمستون ، ثابت می کنه من هنوز زنده ام ، اما خیلی سریع محو می شه تا ثابت کنه زندگی چقدر کوتاهه ، دوباره ها می کنم تا زندگی ادامه داشته باشه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 21:31
اری اغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 21:30
متین ترین کلمه "عشق" است. جذاب ترین کلمه "آشنایی" است. پاکترین کلمه "وجدان" است. تلخترین کلمه "جدایی" است. زشترین کلمه "خیانت" است. سخت ترین کلمه "تنهایی"بد ترین کلمه "بی وفایی " است
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 21:29
تکیه به شونه هام نکن... من از تو افتاده ترم.... ما که به هم نمیرسیم... بسه دیگه! بذار برم..... کی گفته بود به جرم عشق؟ یه عمری پرپرت کنم... یه گوشه ای کنج قفس... چادر غم سرت کنم.... من نه قلندر میشمو.... نه قهرمان قصه ها.... نه برده ء حلقه به گوش.... نه مثل اون فرشته ها... من عاشقم...همینو بس! غصه نداره...بی کسیم!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 دیماه سال 1385 19:45
عشق با روح شقایق زیباست عشق با حسرت عاشق زیباست عشق با نبض دقایق زیباست عشق با حسرت دیدار تو بودن زیباست
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 دیماه سال 1385 19:40
عشق گلی است که اگر آن را به قصد تجزیه و تحلیل پرپر کنید، هرگز قادر نخواهید بود که آن را دوباره جمع کنید
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 دیماه سال 1385 11:19
تو همسفر طلایی خورشیدی یک باغ پر از ستاره امیدی ای کاش در آن لحظه که می رفتی زود از غربت انتظار می پرسیدی محبان را غم محبوب سخت است فراق مهربان خوب سخت است زهستی دل بریدن نیست مشکل ولی دل کندن از محبوب سخت است
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 دیماه سال 1385 11:17
برای هزارمین بار پرسید:تاحالا شده من دلت را بشکنم؟ منم برای هزارمین بار به دروغ گفتم نه هیچ وقت!!! تا مبادا دلش بشکنه
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 دیماه سال 1385 11:14
بودنم را هیچ کس باور نداشت هیچ کس کاری به کار من نداشت بنویسید بعد مرگم روی سنگ با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ او که خوابیدست در این گور سرد بودنش را هیچ کس باور نداشت ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 دیماه سال 1385 18:11
روزی از من پرسید بزرگترین آرزوی تو چیست :گفتم تحقق یافتن آرزوی تو.افسوس ندانستم آرزوی او جدایی از من است