همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟.... یا چو من هجر تو را هیچ گرفتاری هست؟... دیده‌ی دهر به دور تو ندیده است به خواب... که چو چشمت به جهان فتنه‌ی بیداری هست... ای تماشای رخت داروی بیماری عشق... خبرت نیست که در کوی تو بیماری هست
نظرات 2 + ارسال نظر
تنهای شهر تنهایی (ارش) چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:54 ق.ظ http://dehnoo.blogsky.com

سلام تنها ترین ستاره وبلاگ خوبی دارید به ما هم سربزنید
دارم یه قالب توپ دارم برای بلاگ اسکای درست می کنم به زودی تو وبلاگم می زارمش

علی چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:05 ق.ظ http://takotanhazirebaroon.blogsky.com

سلام...
نوشته هاتون خیلی قشنگه...
لینک میکنم شما رو...
به منم سر بزن عزیز...
خوش باش و سلامت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد